ماجرای ترور. یا: بداههای به احترام تهرانِ دوستنداشتنی
جمعه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۱ ق.ظ
شهر آیینههای قُر مانده،
شهر افکار فولکلور مانده،
عمق آرامش بم بلمش
در تن تنگهی تِنور مانده.
مستی از قصهها گریخته است.
داستانهاش نیمخور مانده.
استکانهای خالیاش پیداست،
چندتا استکان پر مانده؟
چند بازیگر جدید هنوز
پشت آرامش دکور مانده؟
قبل از این چند بغض مشت شده،
چند هکتار لند و غُر مانده؟
طاقت خار طاق شد، اما
قدری از طاقت شتر مانده
همچنان هر دو سوی این سیلان
در میانبر میانهبر مانده
خون خورشید سایهها را شست،
توی چشمانت آب کُر مانده؟
یا سکوتت مهیبِ مهبانگیست
توی آیینههای قُر مانده؟
اااااااا اااااااا اااااااا اااااااا اااااااا
عاقبت بر غرور تهران هم
رد محتومی از ترور مانده…