ملغمه
دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ق.ظ
آدمهای زیادی از من متنفرند. حرف از خوش نیامدن و باب میل نبودن نیست، حرف از نفرت است. نفرت مطلق محض. یک تودهی سیاه انزجار که به سمتم نشانه رفته. از حق نگذریم، خودم هم خیلی وقتها در همین دستهام. روراست باشیم، چه کسی از یک موجود خودبزرگبینِ خودبرترپندارِ ازدماغفیلافتادهی متکبّر انزواطلب که به همه چیز و همه کس از بالا نگاه میکند، متنفر نیست؟ تا همینجای کار، خود شما خوانندهی ناشناس محترم هم از من متنفرید. حق دارید البته.
آدمهای زیادی هم هستند که دوستم دارند. خیلی زیاد. خیلی زیادتر از آن که خودم را لایقش بدانم. یک تودهی روشن از عاطفهی متراکم که به طرز غریبی معذبم میکند. از قول بینای خودپسندِ پاراگراف قبل اگر بخواهم بگویم، حق دارند. خودم هم خیلیوقتها در همین دسته قرار میگیرم. روراست باشیم، چه کسی به یک موجود مهربانِ بههمهکمکرسانِ سختکوشِ شوخطبعِ انرژیبخشِ خلاق، علاقه ندارد؟ خود شما خوانندهی ناشناس محترم هم الآن دچار کاهش سطح تنفر شدید. (البته با توجه به این که جستجو برای کلمهی تواضع در این پاراگراف نتیجهای در بر نداشت، نه خیلی. حق دارید البته.)
اصل حرف: آدمها ملغمهاند. هیچ کس در زندگی واقعیاش آنقدرها هاروی دنت/ TwoFace نیست. دو بخش مجزای خوب و بد ندارد. آدمها به قول فیونا (دختر کاپیتان ویدرشینز که اگر درست یادم باشد، به مطالعهی قارچها علاقه داشت) سالادند. سالاد هر کس با دیگری متفاوت است. گاهی چنگال به نیت ذرت میرود و با کلم برمیگردد. گاهی آدمها چون اسم سالاد سزار دارند، توقع میرود پر از تکههای سینهی مرغ باشند. در حالی که زیر پوشش غلطانداز پودر سیر صرفاً چند تکهی کوچک از نان تست بیات افتاده. دست به گیرندهها نزنید. کانال آشپزی بینا الآن تمام میشود.
به ملغمهی خودم زیاد فکر میکنم. ملغمهی معلقی که گاهی بیشتر خوب است و گاهی بیشتر بد. گاهی جمعی را به خودش میخواند و گاهی جمعی را از خودش میراند. گاهی وقتها راستش به این فکر میکنم که کجای این ملغمه به دلت مینشیند. لعنتی! باز هم ماجرا عشقی شد. یک دستور درست کردن سالاد هم نمیتوانیم با خیال راحت بدهیم، نه؟
_____________________________________________________
نکتهی تستی: هیچوقت برای دوست داشتن آدمها ملغمهیشان را توجیه نکنید. هر کس حق دارد هر سالادی را که دوست دارد، دوست داشته باشد. ولی کسی که یک ظرف پر از کاهو بردارد و وانمود کند با برشهای بینهایتی از سینهی مرغ و نان تست ترد و پودر سیر و سس مواجه است، فقط یک احمق بزرگ است
نکتهی تکمیلی: نخیر! آدمی که ساعت هفت صبح بنشیند به نوشتن وبلاگ سالادیاش، یک احمق بزرگ نیست
هست؟
۹۵/۱۱/۱۸